10 تیپ شخصیتی بازیکنان روی اعصاب و راههای تعامل با آنها (قسمت سوم)
در این سری مقالات تیپهای شخصیتی اذیتکننده را بررسی خواهیم کرد و راههای مواجه با آنها را در کنار هم مرور میکنیم.
4. مغز متفکر و استاد استراتژی
استاد استراتژی کسی است که نیاز دارد تا طوری طرح و برنامهریزی کند که هر حرکتش بهترین حرکت ممکن از بین تمامی انتخابهای موجود باشد. آنها به بازی به چشم یک پازل بسیار وسیع مینگرند که نیاز دارد در اسرع وقت ساخته شود. «خوب، بهتر، عالی» کلماتی است که مدام در مدار مغزیشان در حال چرخیدن است و پژواک آنها در حال برخورد به دیواره داخلی و عاجی رنگ داخل جمجمهشان است؛ اما تنها «عالی» است که به کار میآید. مغز متفکر باید تمام احتمالات موجود در بازی را بررسی کنید و بهترین راه را از بین تمامی آنها برگزیند. او تمام انتخابهای موجود را در ذهنش شبیهسازی میکند و سعی میکند از مغزش حداکثر بهرهبرداری را کرده باشد و از آن همانند یک ابرکامپیوتر استفاده کند. متاسفانه، استاد استراتژی یک ابرکامپیوتر نیست و این به آن معنا است که تمام بازیکنان پای میز باید صبر و تحمل کنند که مراحل پردازش داخلی این بازیکن به پایان برسد. این در حالی اتفاق میافتد که مجبورید خیلی ساکت به صفحه بازی خیره شوید و چیزی نگویید، چون تمرکز ابرکامپیوتر به هم خواهد خورد و مجبور میشوید زمان بیشتری را در سکوت زجر بکشید! داستان اما به همین جا ختم نمیشود و پس از چندین دقیقه سکوت و خیره شدن به صفحه بازی و در آخر، انجام دادن حرکتشان، عبارت ترسناک «یک لحظه صبر کنید...» به گوش میرسد. در این هنگام است که آنها حرکت خود را پس میگیرند و پروسه زیبای قبلی را دوباره آغاز میکنند. بعضی اوقات مغز متفکر ما نقشههایش را بلند بلند برای باقی بازیکنان تشریح میکند و تمامی راههای موجود را توضیح میدهد، صد البته بدون آن که نظر یا پند کسی را بخواهد. این افراد میتوانند میز شما را هر بار که نوبتشان میشود به گند بکشند. بدترین مشکل این دسته آن است که در خارج نوبت خودشان قابلیت فکر کردن نخواهند داشت و باید بر اساس دادههای جدید دیگر بازیکنان، انتخابهایشان را برنامهریزی کنند.
چگونه با استاد استراتژی برخورد کنیم:
استفاده از تایمر میتواند یک راه حل خوب برای مجبور کردن آنها برای محدود کردن زمان تفکرشان باشد. حتی میتوانید مجازاتهایی برای نوبتهای طولانی در نظر بگیرید. آنها را ترغیب کنید تا در طول نوبت دیگران شروع به فکر کردن کنند و اگر همه اینها هم جواب نداد، میتوانید با آنها صحبت کنید. این افراد ذاتا بازیکنان بدی نیستند، تنها عادت کردهاند تا خیلی زیاد فکر بکنند و میتوانند آدمهایی باشند که در برابر چنین حرفهایی و شنیدن آنها منطقی برخورد کنند.
با چنین فردی چه نوع بازیهایی بکنیم؟
از بازیهایی که زمان طولانی هر نوبت را چیز خوبی ترسیم کردهاند دوری کنید. از بازیهایی بهره ببرید که همه بازیکنان هم زمان در حال بازی کردن آنها باشند و یا در سبک زمان حقیقی (Real Time) طراحی شدهاند. عناوینی مثل اسپیس آلرت (Space Alert)، گلکسی تراکر (Galaxy Trucker) و یا حتی مجیک میز (Magic Maze)، از این نوع بازیها هستند و میتوانند به خوبی شما را به مقصودتان برسانند. بازیهای سبک همکاری یا تیمی هم میتوانند این افراد را تحت تاثیر قرار دهد و آنها را مجبور کند تا در زمان مشخص حرکتشان را انجام دهند. بازیهایی که میتوانید حرکتتان را در نوبت باقی بازیکنان معلوم کنید هم از انتخابهای خوب دیگری است که روی میز دارید. پس از بازیهایی که مدام در حال تغییر هستند جدا دوری کنید، چرا که استاد استراتژی احتملا هم خودش و شما را پیر خواهد کرد.
5. برنده یا بازنده بیجنبه
این دو مدل بازیکن در بعضی از اوقات از یکدیگر سوا میشوند ولی به دلیل این که در اکثر مواقع اجماع رفتارهای آنها میتواند یک ترکیب کشنده و دیوانهوار را شکل دهد، ترجیح دادم تا آنها را در یک گروه قرار دهم. مهم نیست که نقاط غیر مشترک و تفاوتهای این دو نوع دسته از افراد چیست، مهم یک وجه اشتراک مهم است: میزان راضی بودن آنها و خوشحال بودنشان از جلسه بازی، رابطه مستقیم با عملکرد آنها در طول بازی دارد.
بازنده بیجنبه یا اصطلاح انگلیسی آن (Sore Loser) که واقعا در زبان شیوای پارسی معادل دقیقی ندارد، همان کسی است که همه دوست دارند تا باختش را به چشم ببینند و لذت ببرند. یک ضربالمثل آمریکایی است که میگوید: «بدبختی عاشق این است که همراه داشته باشد.» و این موضوع در مورد این افراد کاملا صدق میکند. این بازنده قصه ما، زمانی که بازنده یک بازی میشود شروع میکند به غر زدن، شکایت کردن، ناله کردن و استفاده از هر چیزی در توپخانه بچهگانهشان تا حال همه را بد کنند. در علم روانشناسی تئوریای مطرح میشود که میگوید «عزاداری» دارای پنج مرحله است:
1. تکذیب و سعی کردن در عدم قبول حقیقت
2. خشم
3. مجادله و مذاکره
4. افسردگی
5. قبول حقیقت
اگر خیلی خوب روی رفتار افرادی که زیر شاخه این گروه قرار میگیرند دقت کنید، متوجه میشوید که آنها از تمام این مراحل عبور میکنند به جز مرحله آخر: قبول کردن حقیقت. این افراد زبان بدن مختص به خودشان را دارند: زمانی که میخواهند حرکتی انجام دهند آهی از ته اعماق وجودشان میکشند، زمانی که دسته کارتهایشان را روی میز قرار میدهند آن را با کوبیدن مشتهای گره کرده خود همراهی میکنند و زمانی که نیاز است تا تاس بریزند این کار را در اوج اکراه و بیمیلی انجام خواهند داد. این افراد واقعا یکی از بدترین دسته از آدمهایی است که میتوانند در جلسه بازی شما حضور داشته باشند.
همانطور که ممکن است حدس زده باشید، برنده بیجنبه هم در نقطه مقابل بازنده مذکور ما قرار میگیرد. این دسته از افراد بسیار پرانرژی، شاد و بیش فعال هستند. البته اینها صفات بدی نیستند، البته تا زمانی که باعث نشود دوست نداشته باشید آنها را در هنگام پیروزیشان تحمل کنید. در کل با این که بودن در کنار یک برنده بیجنبه خوشحال از همتای بازندهاش بهتر است، اما ممکن است خیلی هم تضمینی به خوشحال ماندن آنها در طولانی مدت نباشد. باز هم باید یادآوری کنم که مود و حال و هوای این بازیکنان را خروجی انتخابهایشان و عملکردشان در بازی مشخص میکند. دیدن تغییر حالت یک فرد از سمتی به سمتی دیگر و به صورت گسترده میتواند واقعا اتفاق سختی برای ظرف صبر شما باشد.
بدترین نوع از برندگان بیجنبه آنهای هستند که در هنگام باخت، جامه بازنده بیجنبه را بر تن خواهند کرد و برعکس. دیدن این صحنه که شخصی از غر زدن مداوم در بازی به خندیدن شیطانی برسد، آن هم به دلیل یک موفقیت کوچک در روند بازی، میتواند بسیار تجربه ترسناک و سورئالی باشد. این طبیعت مشابه این دو دسته از افراد است که میتواند یکی از آنها را در کسری از ثانیه به گود گروه دیگر پرتاب کند.
چگونه با برنده یا بازنده بیجنبه برخورد کنیم:
تعامل و صحبت کردن بهترین سلاح شما برای مقابله با این افراد است. مدام روی این موضوع تاکید بکنید که هدف همه شما از بازی کردن لذتبردن و خوشگذرانی است و مطمئن شوید هر کس در هنگام برد یا باخت متناسب با شرایط رفتار کند و از بزرگنمایی جلوگیری کنید. اگر این دسته از افراد، یعنی برنده یا بازنده بیجنبه داستان ما ببینند که رفتارشان در برابر دیگران بسیار متفاوت و خارج از بستر است، ممکن است در نوع برخورد در هنگام برد یا باخت تجدید نظر کنند. البته شاید بعضی وقتها نیاز باشد که این نکات را به صورت مستقیم و در حال زل زدن به چشمهایشان مطرح کنید تا اثرگذاری بهتری داشته باشند. اگر تمام راهها را امتحان کردهاید و به این نتیجه رسیدید که هیچ چیز جلوی آنها را نخواهد گرفت، میتوانید خیلی راحت به آنها گوشزد کنید که بازی کردن با ایشان، به هیچ وجه نمیتواند زمان خوشی را برای اطرافیان بسازد.
با چنین افرادی چه نوع بازیهایی بکنیم؟
به هیچ وجه نباید به چنین اشخاصی فضا دهید تا با رفتارهای زیبایشان دخلتان را بیاورند. سعی کنید در حضور چنین بازیکنانی، بازیهایی بازی کنید که اختلاف یا شرط برد خیلی خفیف باشد. به معنای دیگر بازیای را سر میز نیاورید که در آن یک بازیکن با اختلاف زیاد از بقیه جلو باشد یا از همه عقب بیفتد. بازیهایی که امتیازشماری آنها در آخر بازی انجام میشوند نیز از گزینههای بسیار خوبی به شمار میروند. برای مثال در بازی سون واندرز (7 Wonders)، بسیار مشکل است که بتوان حدس زد که آخر بازی چه کسی برنده خواهد بود. با این که ممکن است آخر بازی با صحنههای ناخوشایندی از سوی هر یک از تیپهای شخصیتی این گروهها مواجه شوید، حداقل میدانید که بدون دردسر بازی را به پایان رساندهاید! همچنین از بازی کردن بازیهایی که سیستم مجازات دارند جدا دوری کنید. بازیهای سبک کارگرگذاری رقابتی مثل اگریکولا (Agricola) یا عناوین سختگیرانهای مثل دانجن لردز (Dungeon Lords) میتوانند بازیکنی که در طی بازی حتی یک انتخاب اشتباه کند را به سختی مجازات کنند و آنها را از برنامههایشان دور کنند. همچنین در هنگام بازی کردن با بازنده بیجنبه، بهتر است سراغ بازیهای سبکتر و آسانتر بروید تا خیلی زود او را از روند بازی زده و خسته نکنید.
ادامه این سری مطلب را در مقاله بعدی پیگیری کنید.
در این سری مقالات تیپهای شخصیتی اذیتکننده را بررسی خواهیم کرد و راههای مواجه با آنها را در کنار هم مرور میکنیم.
4. مغز متفکر و استاد استراتژی
استاد استراتژی کسی است که نیاز دارد تا طوری طرح و برنامهریزی کند که هر حرکتش بهترین حرکت ممکن از بین تمامی انتخابهای موجود باشد. آنها به بازی به چشم یک پازل بسیار وسیع مینگرند که نیاز دارد در اسرع وقت ساخته شود. «خوب، بهتر، عالی» کلماتی است که مدام در مدار مغزیشان در حال چرخیدن است و پژواک آنها در حال برخورد به دیواره داخلی و عاجی رنگ داخل جمجمهشان است؛ اما تنها «عالی» است که به کار میآید. مغز متفکر باید تمام احتمالات موجود در بازی را بررسی کنید و بهترین راه را از بین تمامی آنها برگزیند. او تمام انتخابهای موجود را در ذهنش شبیهسازی میکند و سعی میکند از مغزش حداکثر بهرهبرداری را کرده باشد و از آن همانند یک ابرکامپیوتر استفاده کند. متاسفانه، استاد استراتژی یک ابرکامپیوتر نیست و این به آن معنا است که تمام بازیکنان پای میز باید صبر و تحمل کنند که مراحل پردازش داخلی این بازیکن به پایان برسد. این در حالی اتفاق میافتد که مجبورید خیلی ساکت به صفحه بازی خیره شوید و چیزی نگویید، چون تمرکز ابرکامپیوتر به هم خواهد خورد و مجبور میشوید زمان بیشتری را در سکوت زجر بکشید! داستان اما به همین جا ختم نمیشود و پس از چندین دقیقه سکوت و خیره شدن به صفحه بازی و در آخر، انجام دادن حرکتشان، عبارت ترسناک «یک لحظه صبر کنید...» به گوش میرسد. در این هنگام است که آنها حرکت خود را پس میگیرند و پروسه زیبای قبلی را دوباره آغاز میکنند. بعضی اوقات مغز متفکر ما نقشههایش را بلند بلند برای باقی بازیکنان تشریح میکند و تمامی راههای موجود را توضیح میدهد، صد البته بدون آن که نظر یا پند کسی را بخواهد. این افراد میتوانند میز شما را هر بار که نوبتشان میشود به گند بکشند. بدترین مشکل این دسته آن است که در خارج نوبت خودشان قابلیت فکر کردن نخواهند داشت و باید بر اساس دادههای جدید دیگر بازیکنان، انتخابهایشان را برنامهریزی کنند.
چگونه با استاد استراتژی برخورد کنیم:
استفاده از تایمر میتواند یک راه حل خوب برای مجبور کردن آنها برای محدود کردن زمان تفکرشان باشد. حتی میتوانید مجازاتهایی برای نوبتهای طولانی در نظر بگیرید. آنها را ترغیب کنید تا در طول نوبت دیگران شروع به فکر کردن کنند و اگر همه اینها هم جواب نداد، میتوانید با آنها صحبت کنید. این افراد ذاتا بازیکنان بدی نیستند، تنها عادت کردهاند تا خیلی زیاد فکر بکنند و میتوانند آدمهایی باشند که در برابر چنین حرفهایی و شنیدن آنها منطقی برخورد کنند.
با چنین فردی چه نوع بازیهایی بکنیم؟
از بازیهایی که زمان طولانی هر نوبت را چیز خوبی ترسیم کردهاند دوری کنید. از بازیهایی بهره ببرید که همه بازیکنان هم زمان در حال بازی کردن آنها باشند و یا در سبک زمان حقیقی (Real Time) طراحی شدهاند. عناوینی مثل اسپیس آلرت (Space Alert)، گلکسی تراکر (Galaxy Trucker) و یا حتی مجیک میز (Magic Maze)، از این نوع بازیها هستند و میتوانند به خوبی شما را به مقصودتان برسانند. بازیهای سبک همکاری یا تیمی هم میتوانند این افراد را تحت تاثیر قرار دهد و آنها را مجبور کند تا در زمان مشخص حرکتشان را انجام دهند. بازیهایی که میتوانید حرکتتان را در نوبت باقی بازیکنان معلوم کنید هم از انتخابهای خوب دیگری است که روی میز دارید. پس از بازیهایی که مدام در حال تغییر هستند جدا دوری کنید، چرا که استاد استراتژی احتملا هم خودش و شما را پیر خواهد کرد.
5. برنده یا بازنده بیجنبه
این دو مدل بازیکن در بعضی از اوقات از یکدیگر سوا میشوند ولی به دلیل این که در اکثر مواقع اجماع رفتارهای آنها میتواند یک ترکیب کشنده و دیوانهوار را شکل دهد، ترجیح دادم تا آنها را در یک گروه قرار دهم. مهم نیست که نقاط غیر مشترک و تفاوتهای این دو نوع دسته از افراد چیست، مهم یک وجه اشتراک مهم است: میزان راضی بودن آنها و خوشحال بودنشان از جلسه بازی، رابطه مستقیم با عملکرد آنها در طول بازی دارد.
بازنده بیجنبه یا اصطلاح انگلیسی آن (Sore Loser) که واقعا در زبان شیوای پارسی معادل دقیقی ندارد، همان کسی است که همه دوست دارند تا باختش را به چشم ببینند و لذت ببرند. یک ضربالمثل آمریکایی است که میگوید: «بدبختی عاشق این است که همراه داشته باشد.» و این موضوع در مورد این افراد کاملا صدق میکند. این بازنده قصه ما، زمانی که بازنده یک بازی میشود شروع میکند به غر زدن، شکایت کردن، ناله کردن و استفاده از هر چیزی در توپخانه بچهگانهشان تا حال همه را بد کنند. در علم روانشناسی تئوریای مطرح میشود که میگوید «عزاداری» دارای پنج مرحله است:
1. تکذیب و سعی کردن در عدم قبول حقیقت
2. خشم
3. مجادله و مذاکره
4. افسردگی
5. قبول حقیقت
اگر خیلی خوب روی رفتار افرادی که زیر شاخه این گروه قرار میگیرند دقت کنید، متوجه میشوید که آنها از تمام این مراحل عبور میکنند به جز مرحله آخر: قبول کردن حقیقت. این افراد زبان بدن مختص به خودشان را دارند: زمانی که میخواهند حرکتی انجام دهند آهی از ته اعماق وجودشان میکشند، زمانی که دسته کارتهایشان را روی میز قرار میدهند آن را با کوبیدن مشتهای گره کرده خود همراهی میکنند و زمانی که نیاز است تا تاس بریزند این کار را در اوج اکراه و بیمیلی انجام خواهند داد. این افراد واقعا یکی از بدترین دسته از آدمهایی است که میتوانند در جلسه بازی شما حضور داشته باشند.
همانطور که ممکن است حدس زده باشید، برنده بیجنبه هم در نقطه مقابل بازنده مذکور ما قرار میگیرد. این دسته از افراد بسیار پرانرژی، شاد و بیش فعال هستند. البته اینها صفات بدی نیستند، البته تا زمانی که باعث نشود دوست نداشته باشید آنها را در هنگام پیروزیشان تحمل کنید. در کل با این که بودن در کنار یک برنده بیجنبه خوشحال از همتای بازندهاش بهتر است، اما ممکن است خیلی هم تضمینی به خوشحال ماندن آنها در طولانی مدت نباشد. باز هم باید یادآوری کنم که مود و حال و هوای این بازیکنان را خروجی انتخابهایشان و عملکردشان در بازی مشخص میکند. دیدن تغییر حالت یک فرد از سمتی به سمتی دیگر و به صورت گسترده میتواند واقعا اتفاق سختی برای ظرف صبر شما باشد.
بدترین نوع از برندگان بیجنبه آنهای هستند که در هنگام باخت، جامه بازنده بیجنبه را بر تن خواهند کرد و برعکس. دیدن این صحنه که شخصی از غر زدن مداوم در بازی به خندیدن شیطانی برسد، آن هم به دلیل یک موفقیت کوچک در روند بازی، میتواند بسیار تجربه ترسناک و سورئالی باشد. این طبیعت مشابه این دو دسته از افراد است که میتواند یکی از آنها را در کسری از ثانیه به گود گروه دیگر پرتاب کند.
چگونه با برنده یا بازنده بیجنبه برخورد کنیم:
تعامل و صحبت کردن بهترین سلاح شما برای مقابله با این افراد است. مدام روی این موضوع تاکید بکنید که هدف همه شما از بازی کردن لذتبردن و خوشگذرانی است و مطمئن شوید هر کس در هنگام برد یا باخت متناسب با شرایط رفتار کند و از بزرگنمایی جلوگیری کنید. اگر این دسته از افراد، یعنی برنده یا بازنده بیجنبه داستان ما ببینند که رفتارشان در برابر دیگران بسیار متفاوت و خارج از بستر است، ممکن است در نوع برخورد در هنگام برد یا باخت تجدید نظر کنند. البته شاید بعضی وقتها نیاز باشد که این نکات را به صورت مستقیم و در حال زل زدن به چشمهایشان مطرح کنید تا اثرگذاری بهتری داشته باشند. اگر تمام راهها را امتحان کردهاید و به این نتیجه رسیدید که هیچ چیز جلوی آنها را نخواهد گرفت، میتوانید خیلی راحت به آنها گوشزد کنید که بازی کردن با ایشان، به هیچ وجه نمیتواند زمان خوشی را برای اطرافیان بسازد.
با چنین افرادی چه نوع بازیهایی بکنیم؟
به هیچ وجه نباید به چنین اشخاصی فضا دهید تا با رفتارهای زیبایشان دخلتان را بیاورند. سعی کنید در حضور چنین بازیکنانی، بازیهایی بازی کنید که اختلاف یا شرط برد خیلی خفیف باشد. به معنای دیگر بازیای را سر میز نیاورید که در آن یک بازیکن با اختلاف زیاد از بقیه جلو باشد یا از همه عقب بیفتد. بازیهایی که امتیازشماری آنها در آخر بازی انجام میشوند نیز از گزینههای بسیار خوبی به شمار میروند. برای مثال در بازی سون واندرز (7 Wonders)، بسیار مشکل است که بتوان حدس زد که آخر بازی چه کسی برنده خواهد بود. با این که ممکن است آخر بازی با صحنههای ناخوشایندی از سوی هر یک از تیپهای شخصیتی این گروهها مواجه شوید، حداقل میدانید که بدون دردسر بازی را به پایان رساندهاید! همچنین از بازی کردن بازیهایی که سیستم مجازات دارند جدا دوری کنید. بازیهای سبک کارگرگذاری رقابتی مثل اگریکولا (Agricola) یا عناوین سختگیرانهای مثل دانجن لردز (Dungeon Lords) میتوانند بازیکنی که در طی بازی حتی یک انتخاب اشتباه کند را به سختی مجازات کنند و آنها را از برنامههایشان دور کنند. همچنین در هنگام بازی کردن با بازنده بیجنبه، بهتر است سراغ بازیهای سبکتر و آسانتر بروید تا خیلی زود او را از روند بازی زده و خسته نکنید.
ادامه این سری مطلب را در مقاله بعدی پیگیری کنید.
دیدگاه شما